یادداشت حقوقی

رویه قضایی

رویه قضایی در معنای خاص آن در اثر «ثبات» و «استمرار» از سوی مراجع عالی، مانند دیوان عالی کشور شکل می‌گیرد.

رویه قضایی در معنای خاص: آرای وحدت رویه

   اصولاً نهادهای حقوقی به دنبال سلسله‌ای از رویدادهای تاریخی، رشد و توسعه پیدا می‌کنند. نهاد رأی وحدت رویه نیز از نظر تاریخی، به «قانون مربوط به وحدت رویه قضایی» مصوب 1328/04/07 بازمی‌گردد. با این‌حال، معلوم نیست این نهاد با چه توجیهی وارد نظام قانونگذاری ایران شد و به طور دقیق نمی‌توان گفت که این نهاد «ابداعی» یا «اقتباسی»است.

 

فرآیند شکل گیری 

   با این حال، رویه قضایی در معنای خاص آن در اثر «ثبات» و «استمرار» از سوی مراجع  عالی، مانند دیوان عالی کشور شکل می‌گیرد. اگر از نظر تاریخی به سیر تحول نهادِ «رأی وحدت رویه» نگاهی بیندازیم، متوجه چنین رویکردی در قانونگذاری‌های ابتدایی می‌شویم.

طبق قانون مربوطه و مصوب 1328 «هرگاه در شعب دیوان عالی کشور نسبت به موارد مشابه، روندهای مختلف اتخاذ شد، هیئت عمومی دیوان عالی کشور نسبت به آن اتخاذ نظر» می‌کند.

   در قانونگذاری‌های بعدی، مانند ماده 3 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از مواد قانون آیین‌نامه دادرسی کیفری مصوب 1337/05/01 یا قانونگذاری‌های بعد از انقلاب، مانند ماده 270 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1378 یا ماده 471 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392، دامنه‌ی اختلافات از شعب دیوان عالی کشور به شعب دادگاه‌ها نیز توسعه یافت و هم‌اکنون نیز هر اختلافی بین دو یا چند دادگاه در رابطه با موارد مشابه پیش آید، دیوان عالی کشور می‌تواند اقدام به صدور رأی نماید.

 

اختلاف بین چه مراجعی؟

   از نظر قانونگذارِ سال 1328، فقط اختلاف رویه در شعب دیوان عالی کشور و نه سایر دادگاه‌ها می‌توانست منتهی به صدور رأی وحدت رویه شود.

چنین نگرشی، از آنجا ناشی می‌شد که یگانه مرجعِ «رویه قضایی» صرفاً دیوان عالی کشور است. به عبارتی، اگر در معنای خاص آن در نظر بگیریم، فقط مرجع عالی می‌تواند برای سایر محاکم، صدور رأی نماید.

 

رویه قضایی یا سلیقه قضایی؟

    آنچه هم‌اکنون در نظام قضایی ایران تحت عنوان «رویه قضایی» وجود دارد و گفته می‌شود رویه آن مجتمع قضایی یا آن شعبه در برخورد با یک موضوع «این گونه» یا «آن گونه» است، درواقع رویه قضایی نیست. هر چند می‌تواند زمینه‌ای برای شکل‌گیری آن باشد؛ بلکه بیشتر می‌توان آن را «استنباط قضایی» و یا حتی «سلیقه قضایی» نامید.

  این عنوان آن گاه شکل می‌گیرد که در اثر تکرار، ثبات و استمرار به چنان جریان غالبی در رسیدگی قضایی تبدیل شود که دست‌کم اکثر مراجع رسیدگی از آن پیروی کنند. و آن را باید در آرای صادره از شعب دیوان عالی کشور جستجو کرد.

  از همین رو برخی گفته‌اند «شاید منظور اصل 161 قانون اساسی، گسترش فرجام‌خواهی بوده است. یعنی دیوان عالی کشور می‌تواند همانند سایر کشورها با رسیدگی فرجامی خود بر آرای دادگاه‌های پایین‌تر نظارت کند. نه اینکه با صدور رأی به شکل فعلی به وضع قاعده بپردازد.» [اسلامی‌پناه، علی، 1397، رویه قضایی به منزله منبع حقوق، فصلنامه تحقیقات حقوقی، شماره 84.]

   به علاوه، اگر رویه را در معنای جریان فکری غالب در تصمیم‌گیری قضایی بدانیم، دیوان عالی کشور در تعارض بین دو جریان فکری باید یکی را بر دیگری ترجیح دهد و تکلیف محاکم را در موارد مشابه معلوم کند. گاه پیش آمده که دیوان عالی کشور، خود نظر سومی ارائه داده و در مقام رأی وحدت رویه آن را برای دادگاه‌ها الزام‌آور کرده است. چنین رویکردی، از بنیان با ماهیت آن که ماحصل تکرار و استمرار است، مغایرت دارد.

منصرف از بحث حاضر، باید در نظر داشت که طبق ماده 3 قانون آیین دادرسی مدنی، دادگاه باید طبق «قوانین» نسبت به رسیدگی و صدور رأی اقدام نماید. حال آنکه، در معنای عام یا دکترین، نمی‌تواند جز منابع حقوق باشد. از این رو، زمانی برای دادگاه‌ها لازم‌الاجراست که در قالب رأی وحدت رویه، صادر شود.

دیدگاهتان را بنویسید