در خصوص ممنوعیت مندرج در اصل 139 قانون اساسی و ماده 457 قانون آیین دادرسی مدنی. برخی قائلند همین که کارفرما به نوعی مرتبط با بدنهی دولت باشد، مشمول ممنوعیت مذکور است. این تلقی ناشی از عدم دقت کافی در عبارات به کار رفته در متن قانون است.
چه اینکه، آنچه مشمول ممنوعیت شده، دعاوی ناظر به «اموال عمومی» و «اموال دولتی» است. طبق اصل 45 قانون اساسی، اموال عمومی شامل اموالِ در اختیارِ حکومت اسلامی است که برای استفادهی عموم، وظیفهی ادارهی آن را بر عهده دارد. مواد 24 و 25 قانون مدنی نیز مصادیقی از اموال عمومی را احصا و ماده 13 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب 1366 نیز «وجوه عمومی» را تعریف کرده است.
تفکیک اموال دولتی از اموال شرکت های دولتی
در خصوص اموال دولتی، باید این دست اموال را از «اموال شرکتهای دولتی» تفکیک کرد؛ به عبارتی، این دو دسته، الفاظ مترادف نیستند. ماده 2 آییننامه اموال دولتی مصوب 1372 در تعریف اموال دولتی مقرر داشته بود. «اموالی است که توسط وزارتخانهها، مؤسسات و یا شرکتهای دولتی خریداری میشود یا به هر طریق قانونی دیگر به تملک دولت درآمده یا در میآیند.»
با اصلاحات مورخ 1374/09/01 در آییننامهی اخیرالذکر، اموال دولتی اینگونه تعریف شد: «اموالی است که توسط وزارتخانهها، موسسات دولتی که صددرصد سهام آنها متعلق به دولت است خریداری میشود یا به هر طریق قانونی دیگر به تملک دولت درآمده یا در میآیند.»
بنابراین، در آخرین ارادهی مقنن، عبارت «شرکتهای دولتی» از تعریف اموال دولتی خارج شد و همین امر حکایت از تفکیک بین «اموال دولتی» و «اموال شرکتهای دولتی» دارد. از این رو، اموالِ شرکتهای دولتی، متعلق به شخصیت حقوقی شرکت و نه سهامدار آن (دولت) است. مضاف بر این، در قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 نیز به تفکیکِ بینِ «اموال دولتی» و «اموال شرکتهای دولتی» توجه شده و اموال اخیرالذکر مشمول استهمال هجده ماههی مقرر در قانون نیست.
تمایز بین اموال دولتی و اختلاف های قراردادی